فروشگاه آفرینش زاهدان

 مانند بسیاری از مردم، سارا زمانی که بزرگ شد با شرایط مشابهی در زندگی روبه رو شد. مثلا در دبیرستان، او مانند هر دانش آموزی که باید تصمیم بگیرد وقتی با دوستان خود بیرون می رود با آن ها سیگار بکشد یا تا دیروقت بیرون بماند، هر بار که با این موقعیت ها روبه رو می شد، از خودش می پرسید: «برای خودم این کار را می کنم؟ یا برای اینکه مرا دوست داشته باشند این کار را می کنم؟» اگر پاسخ این بود: «برای اینکه مرا دوست داشته باشند» ذهن سارا به خرگوش در مزرعه برمی گشت و احساس دل نگرانی آن روز را به یاد می آورد. نه فقط احساس غم برای خرگوش، بلکه از این رنج می برد که عزت نفسی را که مرهون چیزی بود که دیگران درباره او فکر می کردند از دست داده بود. او در حالی که بزرگ می شد معمولا انتخاب های درستی نداشت. این احساس را به عنوان علامتی برای فاصله گرفتن و ارزیابی اینکه چرا کاری را انجام داده، می دانست. این سوال مهمی است که کوچک ترها (یا در این مورد بزرگ ترها) باید از خود بپرسند. هربار شما در موقعیتی که برای انجام کاری که مطمئن نیستید باید انجام دهید احساس تنگنا می کنید، از خودتان بپرسید، «آیا این کار را برای خودم انجام می دهم تا مرا دوست داشته باشند؟» اگر صادقانه پاسخ دهید و مطابق آن عمل کنید، هیچ خرگوشی صدمه نخواهد دید. مهم تر اینکه خودتان هم صدمه نمی بینید.