کتاب دختران دریاچه اثر وندی وب،ترجمه شیما الهی در سال 1399 توسط انتشارات خوب در 324 صفحه چاپ شده است.این کتاب،یک رمان جنایی و ماجراجویی است.
فِرِد با عجله بهطرف دخترش رفت و دستش را دور او حلقه کرد: «چیزی نیست عزیزم. جانی الان به پزشکی قانونی زنگ میزنه. مگه نه جان؟ بلند شو عزیزم. بیا برگردیم خونه تا کلانتر به کارش برسه.»
کیت با صدایی خفه فریاد کشید: «نه!» دست پدرش را کنار زد و پیش از آنکه دو مرد بتوانند جلویش را بگیرند، بهسمت زنی که در ساحل افتاده بود خیز برداشت و پیراهنش را پاره کرد. جانی و فرد و کیت هر سه سر جایشان خشک شدند.
جانی زیر لب گفت: «یا عیسیمسیح!»
بالاخره صدای ضجهٔ کیت بلند شد و چنان سکوت صبحگاه را شکست که تمامی حیوانات اطراف ساکت شدند تا گوش بدهند. در میان چینهای پیراهن زن یک نوزاد بود. بدن کوچکش آرام و بیحرکت بود، گویی میان دستهای مادرش به خواب فرو رفته بود.
0 نظر