کمی ایمان داشته باش، روایتی از دو فرد است که هر دو از ایمان کمک میگیرند. یک خاخام و یک کشیش. میچ آلبوم در کتاب کمی ایمان داشته باش از رابطهای میگوید که با این دو نفر برقرار کرده است و سیری که در شناختن آنها طی کرده است. داستان از اینجا شروع میشود که خاخام از میچ آلبوم خواهش میکند که در زمان مرگش، او کسی باشد که سخنرانی میکند. این ماجرا میچ آلبوم را تحت تاثیر قرار میدهد. او خودش را شایسته انجام چنین کاری نمیبیند. اما بهرحال به خاطر احترامی که برای او قائل است، درخواستش را قبول میکند. اما قبل از آن شرطی میگذارد: باید او را بیشتر بشناسد.
0 نظر