کتاب در خواب هایم اثر مریم راهی است که می توان از آن به عنوان رهیافتی تازه در رمان اجتماعی اعتقادی با درون مایه معناگرا یاد کرد
تنها دلخوشی مجید در سالهایی که بهظاهر تلاش میکرد فراموشی را یاد بگیرد این بود که شب جمعهای به روستا برود و پنهانی و دورادور معشوقهاش را در حال خدمت به امامزاده نگاه کند. روز تدفین هم یکی از همان شبهای جمعه بود که مجید به شاهاسماعیل رفته بود تا از پشت تبریزی همیشگی ساعتی به حدیقه خیره شود و بعد با دلی که آرام شده به شهر برگردد، اما با خبر فوت او روبهرو شد و نوعی بیقراری ابدی به جانش افتاد. مجید یکی از ده نفری بود که آن روز پشت سر حامد زیر تابوت را گرفته بودند و لا اله الا الله میگفتند.
0 نظر