«درجان»، یک شاگرد عطار نوجوان، توسط استادش به کوه فرستاده میشود تا به اجبار خان روستا و ننه بختک پیر برای کار به شهر فرستاده نشود. اما جانوران کوه به او خبر میدهند که «مرغ زرتاج»، جانوری اسطورهای که نسلهاست ناپدید شده، در شهر انسانها اسیر است و درجان باید به عنوان آخرین انسانی که سخن جانوران را میفهمد به شهر برود و زرتاج را آزاد کند. اما سایه شوم ننه بختک، دُرجان را قدمبهقدم تعقیب و اجرای این مأموریت را خطرناکتر میکند...
0 نظر