آندره الکسیس، نویسندۀ معاصر کتاب «پانزده سگ»، با بیانی کاملاً قانعکننده و موثر، زیبایی و خطرات آگاهی بشری را ارائه میدهد و به نوبه خود و بهزیبایی، مفاهیمی چون تخیل، ویرانگری، جذابیت و بیگانگی را در رفتار پانزده سگ نشان میدهد. بهطوریکه میتواند یک ژانر قدیمی را با ترفندهای جدید آموزش دهد.
هرمس گفت: «در این فکرم که اگر حیوونا، هوش آدمیزاد رو داشتن چی میشد؟»آپولو جواب داد: «منم دارم به این فکر میکنم. اونوقت اونا هم مثل آدمها غمگین بودن؟»آپولو گفت: «من حاضرم سرِ یه سال بندگی شرط ببندم که اگر هر حیوونی که تو انتخاب کنی، هوش آدما رو داشته باشه، از اونا هم غمگینتر میشه.»و اینگونه بود که خدایان آپولو و هرمس, آگاهی و زبان بشری را در یک شب، به پانزده سگ کلینیک دامپزشکی تورنتو اعطا کردند. در این میان گروهی از سگها در برابر زبان و تفکر پیچیدۀ بشری مقاومت کردند و بر موضع سگ بودن خود پافشاری کردند. گروهی دیگر، این تغییر را با آغوش باز پذیرفتند. این کتاب ماجرای رویارویی این موجودات با دنیای جدیدشان است.
0 نظر