سارا لیندکوئست، دخرتی منزوی که وقتش را در یک کتابفروشی کوچک در سوئدمیگذراند، به دعوت دوستش، ایمی، به یک کشور کوچک و نسبتا متروک در ایالت آیووای آمریکا میرود. ایمی در نامههایی که برای سارا نوشته تصویری از شهر بروکنویل، همان شهر کوچکی که سارا به آنجا میرود، برایش شرح داده است. از آدمهای اندکی که در شهر ماندهاند نوشته و افرادی را برایش توصیف کرده است. سارا با توصیفات ایمی از بروکنویل، مایل میشود آنجا را از نزدیک ببیند و بلاخره راهی میشود.
سارا فرزند بزرگ خانواده است که پیوسته با خواهر کوچکترش که دانشگاه رفته، مقایسه میشود و این موضوع برایش دردناک است؛ اما مسافرت پر رمز و رازش به این شهر کوچک هم برای او و هم آدمهای اطرافش تغییراتی بزرگ به همراه دارد. سفری که باعث میشود او هم خودش را بهتر و بیشتر بشناسد و هم قدرت سازگاریاش را با دنیای پیرامونش بیشتر کند و از مهمترین نقطه عطف زندگی، یعنی عشق، درک بیشتری بدست آورد...
یک داستان شگفتانگیز درباره تحولی که کتابها در زندگی مردم این شهر کوچک ایجاد میکنند. این داستان درباره ایمان به معجزههای همیشه کارساز پنهان شده در میان کتابها میپردازد.
0 نظر